حرفای دلم...

دیــوونـه بـــازیـهای مـا دوتـا

یه حفره ی خیلی بزرگی تو سرم هست...تو سرم خالیه...

خالی از هر فکری..ساعتها میشینم و فقط به دیوار روبه روم زل میزنم...

به هیچ چیز خاصی فکر نمیکنم...فقط میدونم باید فکر کنم...

فکر کنم تا بفهمم چی به چیه...کلی معادله تو سرم به وجود میاد

با کلی دلیل و منطق...ولی اخرش فقط یه چیزه...به جواب نمیرسم ...

معادله های حل نشده ی زیادی تو سرم هست ...که نمیدونم چجوری بیرونشون کنم

دوست دارم خالی بشم...خالی از این فکرایی که هستند ولی نیستند...

از این حس پوچی...

بی خیالی و بی تفاوتی شده مهمترین عنصر زندگیم...و سخت تر این تظاهر کردنها

دوست دارم چشمام رو از حدقه بیرون بیارم و اونقدر فشارشون بدم تا یه قطره اشک بریزه

و خــــــــــــــــــــالی شم...

متنفرم از این بغض یک ماهه...

متنفرم از این حس یخی که وجودمو منجمد کرده...

متنفرم از این حشره های موذی که تو ذهنم ورجه وورجه میکنند...

وجودم پر شده از بغض و نفرت و کینه...

میخوام انتقام بگیرم...ولی از کی؟واسه ی چی؟نمیدونم

متنفرم از این حقیقتایی که لجن زار زندگیم شده...

و دست از سر روزهام برنمیداره

وقت خواب که میرسه تازه عذاب من شروع میشه...

شبهام شده یه مرگ تدریجی...

تا صبح هزار بار جون میکنم...

هر شب و هر شب یه سایه ی محو سیاه تنمو تسخیر میکنه...

و کابوسی میشه و ذره ذره ذهنمو میجوه

شبهای من پر از جنگه...پر از فریاد...

پر از خراش...خراشهایی که به تنم میکشم تا این سایه ی شوم رو بیرون بکشم

اما دریغ این حفره ی نحس درست وسط زندگیمه...و منو تو خودش میکشه...

فکرم پر از ادمایی شده که نمیخوام واسم مهم باشند...

نمیخوام حسی باشه...

هر حسی باید در دم یخ بزنه تا درد نباشه...

این یه قانونــــــــــــــه...یخ زده باش تا نشکنی...

 



نظرات شما عزیزان:

sepideh
ساعت11:44---12 آذر 1392
سلام عزیزم وبلاگ خیلی خوبی داری اگه با تبادل لینک موافق بودی خبرم کن

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ 12 / 9 / 139211:4 AM shiNy GiRl |